سبد خرید
0

سبد خرید شما خالی است.

حساب کاربری

غارشناسی – قسمت دوم

زمان مطالعه10 دقیقه

غارهای مصنوعی
تاریخ انتشار : 27 اسفند 1390تعداد بازدید : 9نویسنده : دسته بندی : مقالات
پرینت مقالـه

می پسنـدم0

اشتراک گذاری

اندازه متن12

غار ، غارنوردی ، غارنوردي ،غار و غارنوردی ، غار و غارنوردي ، کار با طناب ، امداد و نجات ، امداد در غار ، غارها ، غارهای ایران ، غارهاي ايران ، تکنیک های غارنوردی ، اس آر تی ، تكنيك هاي غارنوردي ، اس آر تي ، امداد و نجات در غار2-غارهاي مصنوعي:

اين نوع غارها به غارهاي دست کن معروفند که تعداد آنها در ايران بسيار است و معمولا براي اهداف خاصي حفر شده اند که عبارتند از:

الف- براي اسکان و زندگي حفر شده اند مانند مجموعه غارهاي دست کن در ميمند شهر بابک که شهر کوچکي در نزديکي شهر بابک قرار دارد. در حال حاضر بيش از 5 هزار نفر در اين شهر باستاني که از دوره ساسانيان بنا شده زندگي مي کنند. محل هاي سکونتي که در اين منطقه در لايه هاي رسوبي فشرده دوره سوم زمين شناسي ( کرتاسه ) حفر شده اند شامل اتاقها، انبارها، آغل، آشپزخانه و… است.

ب – براي دفاع حفر شده اند که اين غارها در مناطق مختلف کوهستاني يا زيرزميني جهت دفاع حفر شده اند.

ج – غارهايي که جهت برگزاري آئين هاي مذهبي حفر شده اند و اين غارها معمولا در دل کوه ها قرار دارند.

د – غارهايي که خود به خود با استخراج يک معدن و برداشت محصولات معدني به وجود مي آيند

کارست (Karst) :

بخش هاي فوقاني غارها اساسا توسط رسوبات دريايي قديمي شکل گرفته اند و به صخره تبديل شده و بر روي سطح دريا بالا آمده اند. سپس فرسايش در اين صخره ها خوردگي ايجاد کرده، رشته کوه ها را کنده است در حالي که رودخانه ها و يخچالها دره ها را ايجاد کرده و مجراهايي را در حفرات به وجود آورده اند. آب باران به دليل وجود درزه هاي صخره به مجراهاي زيرزميني نفوذ مي کنند و هنگامي که اين مجراها کاملا پيشرفت مي کنند، به سرعت به شکل خشکي در سطح زمين نمودار مي شوند. جويبارها و رودخانه ها به زير زمين جريان مي يابند و هنگامي که اين عمل به حالت پيشرفته خود رسيد، اين منطقه کارست خوانده مي شود. اين واژه آلماني توصيف چشم اندازه صخره اي خشک در شمال غرب يوگسلاوي است. براي نخستين بار اصطلاح غارشناسي يا جغرافياي زيرزميني يا علم غارها به وسيله ادوارد آلفرد مارتل دانشمند فرانسوي براي مطالعه غارها به کار برده شد. غارشناسي يکي از رشته هاي زمين شناسي است که امروزه به واسطه موفقيت هاي چشم گيري که در زمينه کشف آبهاي زيرزميني و کشفيات ديگر به دست آورده، نظر زمين شناسان، کاني شناسان، آب شناسان، باستان شناسان و زيست شناسان را به نحو شايان توجهي به خود جلب کرده است.

غار نوردان و غارشناسان در نيمه دوم سده اخير، کشفيات بسياري انجام داده اند. در اين کشفيات، جهانگردان، کوه نوردان و دانشمندان علوم مختلف به ويژه زمين شناسان هر يک سهم به سزايي دارند. کشفيات غارشناسي به سازوبرگ ويژه ايمني نيازمند است که براي افرادي که بدون توجه به اين امر، به غارنوردي و غارشناسي بپردازند، ممکن است موجب زيانهاي بسيار و حتي تلفات جاني شود. غارنوردي و غارشناسي هم جنبه ورزشي و هم جنبه تحقيق و پژوهش دارد. به جنبه ورزشي غارنوردي و همچنين رکوردي که غارنوردان از نظر کشف ژرف ترين يا طويل ترين غارها به دست مي آورند و به طول مدت زماني که در زيرزمين قرار دارند نيز توجه مي شود. اين امر بستگي به ورزيدگي غارنوردان چه از نظر بدني و چه از نظر آشنايي با دانش غارنوردي و غارشناسي دارد. بايد توجه داشت که ورود به غار، حرکت و راه پيمايي در زير زمين با مشکلات و دشواري هاي فراوان توام است که مستلزم داشتن نيروي کافي روحي، بدني، استقامت و پايداري در مقابل خستگي، سرما و رطوبت در داخل غارهاست. غارنوردان اغلب به يکي از علوم: زمين شناسي، زيست شناسي، آب شناسي، فيزيک، شيمي، باستان شناسي و… کم و بيش آشنايي و توجه دارند که اين امر موجب علاقه آنها به مشاهده مناظري از زيباييهاي طبيعي زير زمين مي باشد.

ماهيت غارشناسي و کاربرد آن:

1- کاربرد غارشناسي در آب شناسي شايان توجه است و در تعيين آبهاي زير زميني در هر کشور سهم به سزايي دارد. همچنين از نظر جلوگيري از خرابي شهرها و روستاها بر اثر سيلابها و طغيان رودها به ويژه در زمين هاي آهکي اهميت زيادي دارد. هنگام ساختن مجاري (لوله کشي) آب در زمين هاي آهکي، مطالعه غارها به ويژه آنهايي که از ديد پنهان هستند، الزامي است. اگر در ساختن سد مطالعه غارشناسي کافي انجام نگرفته باشد و احيانا غارهايي در زير محل سد وجود داشته باشند، آبهاي پشت سد در غارها نفوذ مي کنند و در نتيجه سد بدون استفاده مي شود.

2- غارشناسي در ساختن بناها و ساختمانها نيز اهميت دارد. بعنوان مثال: در ساختن بناهاي چند طبقه، پل ها، تونل ها و دالان هاي زيرزميني براي مترو، ساختن خطوط آهن و خانه هاي ضد زمين لرزه اگر مطالعه کافي در اين امر نشود، ممکن است موجب ايجاد خسارتها و زيانهاي مالي فراوان و گاهي تلفات جاني شود.

3- هنگام استخراج معادن، بيش از هر چيز لازم است که به وضع آبهاي زيرزميني که در نواحي آهکي جريان دارد، رسيدگي شود تا از پراکنده شدن آن ها و تلفات جاني احتمالي جلوگيري به عمل آيد. بالا آمدن آب، در چاه هاي معادني که در نواحي آهکي قرار دارند، گاهي بسيار سريع است (4000 تا 5000 متر مکعب در ساعت) که با مطالعه شکاف ها و غارهاي زيرزميني در چنين زمين هايي مي توان اين پديده را پيش بيني نمود و از زيان هايي که از اين طريق ممکن است به معدن برسد، جلوگيري کرد.

4- يکي از کاربردهاي غارشناسي در چينه شناسي است که در تعيين قرار گرفتن لايه هاي مختلف سنگ هاي رسوبي و تاريخ گذشته زمين به ما کمک مي کند.

5- از نظر ديرينه شناسي ما را در کشف جسد جانوراني که در گذشته در غارها مي زيستند و همچنين آثار انسان اوليه در دوره ديرين سنگي و نوسنگي و کشف ابزار آلات و سلاح هاي انسان ياري مي دهد.

6- از نظر زيست شناسي و مطالعه گياهان و جانوران به ويژه مطالعه جانوران غارزي در گذشته و حال مفيد است.

7- برخي از غارها به واسطه داشتن چکيده و چکنده هاي فراوان خود زيبايي خاصي دارند که اين امر مي تواند باعث جلب توريست شود.

وابشناسي (آب و هواشناسي) غار:

اين اصطلاح از کلمه وا به معني هوا و آب تشکيل شده است و عبارتست از مطالعه تغييرات هوا در زيرزمين. در زمستان هنگامي که خاک يخ زده است، جريان آب متوقف مي شود و در بهار و تابستان و پائيز از سرگرفته مي شود. با مطالعه آن مي توانيم محيطي را که در آن گياهان و جانوران رشد و نمو کرده اند، را بشناسيم و به آن چه مربوط به سازند غارها است، پي ببريم مانند گودي ناشي از خوردگي (Corrosion) و يا پرشدگي( Comblement & Filling up) بر اثر به وجود آمدن چکنده ها (Stalactite) مي باشد. عوامل گوناگوني در وابشناسي مورد مطالعه قرار مي گيرد که عبارتست از:

– دماي هوا که معمولا نسبت به دماي متوسط ساليانه غار (در صورتي که با خارج در ارتباط نباشد) ثابت است.

– دماي آب

– دماي سنگ

– چگالي (وزن مخصوص) هوا که منشاء جريانات هوايي در زير زمين است.

– رطوبت سنجي Hydrometry که تغييرات ميزان بخار آب را مورد سنجش قرار مي دهد که از 30 تا 100% تغيير مي کند. Climmatology

-مقدار گاز

-مقدار گاز در خوردگي اهميت زيادي دارد.

– اهميت مقدار گاز (به ويژه گاز کربنيک) در فرآيند فرگشت (تحول و تکامل) غار در زير زمين است.

کارست شناسي:

کارست شناسي عباتست از مطالعه زمين هاي آهکي که براي نخستين بار در زمينهاي آهکي ناحيه اي از يوگسلاوي به نام کارست karst انجام شد.

زيست غار شناسي عبارتست از مطالعه گياهان(Flora) و جانوران (Fauna) در زير زمين. مواد زائد مانند پيل ها، کربورها و … که از غارشناسان در غار برجاي مي ماند، موجب از بين رفتن موجودات زنده غار مي گردد.

الف – گونه هاي جانوري:

از هر نوع جانوري که در خارج از غارها زندگي مي کنند، مي توان نمونه هايي را در غار يافت از جمله: پستانداران، حشرات، خزندگان، ماهيها و…

جانوران موجود در غارها به سه بخش تقسيم مي شوند:

I – غارنشينان Trogloxene که عبارتند از غار زيستيان اتفاقي که معمولا در منطقه تاريک و روشن غار در نزديکي در و ورودي آن زندگي مي کنند، مانند پشه ها و برخي از حشرات. در اين ناحيه از غار مي توان برخي از پستانداران مانند روباه، گورکن، استخوان هاي کفتار و خرس هاي غار دوره هاي پالئو را مشاهده نمود.

II – غار دوستان Troglophiles : جانوراني که به طور اتفاقي در مناطق دورتر از دهانه غار و در تاريکي مطلق زندگي مي کنند مانند شب پره يا خفاش و حشراتي که از گوانو تغذيه مي کنند.

III – غار زيان Troglobies: نوعي از دوزيستان به نام پروته Protee و آفنوپس (Aphoenops) که اين جانوران کاملا در زير زمين متولد مي شوند، زندگي مي کنند، توليد مثل کرده و در همان جا مي ميرند. اين جانوران فاقد رنگدانه بوده و چشمان آنها ضعيف بوده و يا از بين رفته است. پاهاي اين جانوران بسيار بزرگ، شاخک ها و حس بويايي آنها بسيار قوي است. عده اي اين جانوران را متعلق به دوران سوم دانسته و آنها را سنگواره هاي زنده مي نامند.

ب- گونه هاي گياهي:

از آن جائي که نور مورد نياز در غارها براي عمل فتوسنتز وجود ندارد، مي توان گفت که گياه سبزينه دار غارزي هم در غارها وجود ندارد. بنابراين گياهان در نزديکي دهانه غار، در محلي که نور تا اندازه اي وارد مي شود يا از نور مصنوعي استفاده مي شود، رشد و نمو مي کنند. گياهان در غار ها شامل انواع ذيل مي باشند:

I- قارچها:

قارچها در صورتي رشد مي کنند که درغار مواد آلي و يا کاني وجود داشته باشند تا به سهولت به وسيله دياستازي که از خود ترشح مي کنند، جذب انجام دهند.

II- انگلها:

در صورت وجود تکيه گاهي براي رشد و زندگي، انگل ها مي توانند يافت شوند. خنک و مرطوب بودن ممکن است براي گونه هاي از ميان رفته، به صورت پناهگاهي باشد. به عنوان مثال مي توان از غار بزرگ اطلس در مراکش نام برد در اين ناحيه کنکرسيون هايي از گونه هاي کاملا از ميان رفته اي از موجودات زنده که از بقاياي گياهي افريقا هستند، يافت مي شود.