سبد خرید
0

سبد خرید شما خالی است.

حساب کاربری

کوهنورد و سانحه

زمان مطالعه11 دقیقه

تاریخ انتشار : 24 خرداد 1393تعداد بازدید : 511نویسنده : دسته بندی : روانشناسی بقا
پرینت مقالـه

می پسنـدم0

اشتراک گذاری

اندازه متن12

زندگی در شرایط سخت ، زندگي در شرايط سخت ، مهارت زنده ماندن در طبیعت ، سازگاری با طبیعت ، سازگاري با طبيعت ،هنر زنده ماندن در شرایط سخت ، زنده ماندن در طبیعت ، بقا در طبیعت ، مهارت های زنده ماندن در شرایط سخت ، مهارت هاي زنده ماندن در شرايط سخت ، تله ، تله گذاری ، تله گذاري ، جهت یابی ، جهت يابي ، آتش ، آب ، چاقودر بررسی سوانحی که در طبیعت و کوهستان اتفاق می افتد، ردپای دو گروه از افراد را می توان دید: گروه اول، طبیعتگردان و کوه روهای آموزش ندیده و کم تجربه ای که با رفتار نادرست خود موجب بروز سانحه و گرفتاری برای خود یا دیگران می شوند و گروه دوم طبیعتگردان و کوهنوردان ماهر و با تجربه ای که گاه حتی آموزش های تخصصی دیده اند اما با همه اینها گرفتار سانحه می شوند.

در مورد گروه اول مساله روشن است اما چرا کوهنوردان و طبیعتگردان صاحب نظر و با تجربه در سوانح جان می بازند؟

علت را باید در این اصل جستجو کرد که بین داشتن اطلاعات لازم و تصمیم گیری درست، فاصله قابل توجهی وجود دارد! به بیان دیگر داشتن اطلاعات ضروری، شرط لازم برای تصمیم گیری درست است اما شرط کافی نیست!! تصمیم گیری و داوری درست و دقیق در شرایط حساس بحرانی، فرآیندی علمی و منطقی است و گام هایی دارد که باید آنها را فرا گرفت و تمرین کرد. اما از آنجایی که ما انسان ها احساساتی و عاطفی هستیم، بیشتر تصمیم هایمان بر پایه عواطف، احساسات و باورهای مان شکل می گیرند و کمتر به واقعیات توجه می کنیم! ما باید یاد بگیریم و تمرین کنیم که برای تصمیم گیری درست نیاز به یک سامانه تصمیم گیری داریم.

برای زنده ماندن در طبیعت باید حتی الامکان از تصمیم گیری و قضاوت بر پایه عواطف، احساسات و پیش داوری ها، خودداری کنیم و به تصمیم گیری درست و منطقی بر پایه واقعیات و در چارچوبی اصولی و علمی روی بیاوریم.

زندگی در شرایط سخت ، زندگي در شرايط سخت ، مهارت زنده ماندن در طبیعت ، سازگاری با طبیعت ، سازگاري با طبيعت ،هنر زنده ماندن در شرایط سخت ، زنده ماندن در طبیعت ، بقا در طبیعت ، مهارت های زنده ماندن در شرایط سخت ، مهارت هاي زنده ماندن در شرايط سخت ، تله ، تله گذاری ، تله گذاري ، جهت یابی ، جهت يابي ، آتش ، آب ، چاقو

مهمترین عوامل انسانی که موجب شکل گیری سوانح در طبیعت و کوهستان می شوند:

ناآگاهی:

نداشتن دانش و آگاهی نسبت به خطرات طبیعت، بیشتر در طبیعتگردان و کوهنوردان تازه کار دیده می شود و خود و همراهانشان را به خطر می اندازند. اینگونه افراد نیاز آشکار به آموزش اصول و مبانی طبیعتگردی و کوهنوردی، به ویژه شناسایی مخاطرات طبیعت، دارند.

بی توجهی:

غافل شدن از خطرات و بی اعتنایی به آنها، عاملی است که هم در طبیعتگردان و کوهنوردان مبتدی و هم در افراد ماهر مشاهده می شود و علت بسیاری از سوانح می باشد. برای اینگونه افراد، آموزش و تمرین ارزیابی ریسک، کاهش ریسک و دیگر جنبه های مدیریت ریسک، سودمند است.

اعتماد به نفس نامتناسب:

تکیه بیش از حد بر توانمندی ها در مقابله با خطر را بیشتر در طبیعتگردان و کوهنوردان توانا و با تجربه می توان دید. این افراد در برخی شرایط، مانند افراد تازه کار عمل می کنند و مرتکب اشتباهات روشن و آشکار می شوند. از جمله شرایطی را که به این مساله دامن می زند، می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1 – وقتی که نقد نشوند و بازخورد کارشان را از دیگران دریافت نکنند.

2 – وقتی که قضاوت آنها تحت تاثیر احساسات و عوامل انسانی گوناگون قرار گیرد.

3 – هنگامی که در شرایط نامعمول و غیر عادی قرارگیرند.

عادات:

همه ما در مسیرهای آشنا، احساس راحتی بیشتری می کنیم و میزان ریسک رفتارمان نیز بالاتر می رود. مثلا طیعتگرد یا کوهنوردی که مسیر معینی را بارها پیموده و هیچگاه شاهد ریزش بهمن و یا حمله جانوران در آن مسیر نبوده است، حتی با دیدن آثار و شواهدی مبنی بر احتمال ریزش بهمن و یا وجود حیوانات خطرناک، آمادگی پذیرش واقعیت را ندارد و خطر را نادیده می گیرد، اما با دیدن همین آثار و شواهد در مسیری تازه و ناآشنا، بلافاصله هشیار می شود و رفتار احتیاط آمیزی در پیش می گیرد.

زندگی در شرایط سخت ، زندگي در شرايط سخت ، مهارت زنده ماندن در طبیعت ، سازگاری با طبیعت ، سازگاري با طبيعت ،هنر زنده ماندن در شرایط سخت ، زنده ماندن در طبیعت ، بقا در طبیعت ، مهارت های زنده ماندن در شرایط سخت ، مهارت هاي زنده ماندن در شرايط سخت ، تله ، تله گذاری ، تله گذاري ، جهت یابی ، جهت يابي ، آتش ، آب ، چاقو

یادمان باشد که مسیرهای آشنا و ناآشنا، از نظر ظرفیت حادثه سازی تفاوتی با هم ندارند!!

پذیرش کورکورانه:

همه ما دوست داریم از سوی گروه پذیرفته شویم و متقابلا نظرات گروه را به سادگی می پذیریم. بنابراین حتی با وجود موافق نبودن با تصمیم یا رفتار گروه یا سرپرست آن، غالبا بدون بحث و اظهار نظر، از گروه پیروی می کنیم و آنها را همراهی می نماییم، پذیرش کورکورانه، مارا به کارهای پر مخاطره ای وارد می سازد که می تواند موجب پیدایش سانحه گردد.

تعهد:

منظور از تعهد، وابستگی بیش از اندازه به هدف ها و برنامه های از پیش تعیین شده مانند زمانبندی صعود، مسیر صعود، دست یابی به قله و …. است. هیچ گاه نباید اهداف برنامه را تغییر ناپذیر قلمداد کرد و همواره باید برای اصلاح و تغییر برنامه آمادگی داشت. پافشاری بیهوده بر اهداف تعیین شده، علت بسیاری از سوانح طبیعت و کوهستان است!

تصمیم گیری ناخودآگاه:

انسان ها عموما تنها ده درصد از ظرفیت مغزشان را به کار می گیرند. پژوهش ها نیز نشان داده اند که بیشتر تصمیم های ما ناخودآگاه و غیر هشیارانه گرفته می شوند. اگر روندی منطقی برای تصمیم گیری سریع و موثر در کار نباشد، ضمیر ناخودآگاه ما این کار را به عهده می گیرد. تصمیم گیری ناخودآگاه، سرچشمه بسیاری از حوادث کوهستان است. برای آنکه تصمیم گیری ناخودآگاه را کنار بگذاریم و آگاهانه قضاوت کنیم، باید فرآیند قضاوت علمی و منطقی را تمرین کنیم.

زندگی در شرایط سخت ، زندگي در شرايط سخت ، مهارت زنده ماندن در طبیعت ، سازگاری با طبیعت ، سازگاري با طبيعت ،هنر زنده ماندن در شرایط سخت ، زنده ماندن در طبیعت ، بقا در طبیعت ، مهارت های زنده ماندن در شرایط سخت ، مهارت هاي زنده ماندن در شرايط سخت ، تله ، تله گذاری ، تله گذاري ، جهت یابی ، جهت يابي ، آتش ، آب ، چاقو

توهم تجربه:

همراهی افراد با تجربه و درس گرفتن از آنان روش خوبی برای یادگیری و کسب تجربه است اما یک اشکال دارد!! بسیاری از افراد به ظاهر با تجربه، واقعا با تجربه نیستند!!! بسیاری از افراد به دلایلی غیر از تجربه در راس یک گروه قرار می گیرند! آنها ممکن است مسن ترین فرد گروه، آشنا ترین فرد به منطقه، آماده ترین عضو تیم، محبوب ترین و با نفوذترین عضو جمع، مجهزترین فرد گروه، پر حرف ترین عضو تیم و یا ….. باشند ولی هیچ یک از اینها لزوما با تجربه ترین عضو گروه در زمینه پیش بینی و پیشگیری از بروز سوانح نیستند.

توهم تجربه، مارا کورکورانه به مسیرهای خطرناک می کشاند، برای پیشگیری از پیامدهای زیانبار توهم تجربه، باید در اعتماد کردن به دیگران و دنبال کردن آنها، دقت و وسواس بیشتری نشان دهیم و سرنوشت خود و دیگران را به کسانی که تجربه واقعی ندارند نسپاریم! در صورت راهبری یک فرد با تجربه نیز هرگاه رفتارها، تصمیم ها و قضاوت های وی را مخاطره آمیز یا نامناسب تشخیص دادیم باید موضوع را با وی و دیگران در میان بگذاریم زیرا در طبیعت و کوهستان، هیچ اولویتی بالاتر از تندرستی و ایمنی اعضای گروه نیست!

یادمان باشد که ، قضاوت و تصمیم گیری خوب، محصول تجربه است و تجربه محصول قضاوت بد!!!

رقابت:

گاهی بین افراد یک گروه و یا حتی بین گروه های مختلف، رقابت پدید می آید. تمایل به رقابت، در مسیرهای شلوغ و یا بین اعضای گروه های پر جمعیت، بیشتر و شدیدتر است. در این شرایط، افراد دست به اقداماتی می زنند که اگر تنها بودند، به هیچ وجه مرتکب آنها نمی شدند! اگر انگیزه شما از فعالیت در طبیعت تنها رقابت است، بلافاصله کار را متوقف کنید! زیرا رقابت و خطر، همراهان همیشگی یکدیگرند و خطرات در طبیعت می توانند خیلی بزرگتر از توان یک انسان باشند!!!

فشار گروه:

ما در بیشتر موارد برای گزینش رفتار مناسب، به دیگر اعضای گروه می نگریم تا ببینیم آنها چگونه عمل می کنند. فشار گروه، یکی از مهم ترین عوامل شکل گیری سوانح کوهستان است که می تواند قاتل انسان باشد. ما در گروه دست به کارهای جسورانه تر و خطرناک تری می زنیم زیرا دچار احساس امنیت کاذب و نیز تمایل به دیده شدن و تایید گرفتن می شویم!! این پدیده را رفتارشناسان، تغییر خطرناک، و یا جابجایی ریسک می نامند. تغییر رفتار و افزایش ریسک پذیری ما در گروه، می تواند ریسک سوانح طبیعتگردی و کوهنوردی را افزایش دهد و هرچه گروه بزرگتر باشد، ریسک نیز بزرگ تر است زیرا در صورت بروز حادثه، افراد بیشتری گرفتار می شوند.

گروه های سه تا پنج نفره برای کار در کوهستان مناسب ترند و افزودن هر یک نفر به گروه به بهای کاهش سرعت گروه به اندازه یک ساعت در روز تمام می شود. در برنامه های جدی، همواره از گروه های بزرگ پرهیز کنید و از همراهی گروه ها یا یکی شدن آنها جلوگیری نمایید زیرا در این مواقع، رقابت و پذیرش می توانند شرایط سانحه را فراهم آورند.

دنباله روی:

برخی از کوهنوردان به محض قرار گرفتن در پشت سر راهبر گروه یا حرکت در صف، هشیاری خود را، در مشاهده و ارزیابی مسیر و محیط پیرامون، از دست می دهند. اطمینان کاذب ناشی از حضور افراد پیشتاز، موجب می شود کوهنوردان پشت سر وی با سری پایین و بی توجه به مخاطرات احتمالی، کورکورانه ردپای وی را دنبال کنند. این رفتار بسیار پرخطر، علت بسیاری از سوانح کوهنوردی بوده است.

زندگی در شرایط سخت ، زندگي در شرايط سخت ، مهارت زنده ماندن در طبیعت ، سازگاری با طبیعت ، سازگاري با طبيعت ،هنر زنده ماندن در شرایط سخت ، زنده ماندن در طبیعت ، بقا در طبیعت ، مهارت های زنده ماندن در شرایط سخت ، مهارت هاي زنده ماندن در شرايط سخت ، تله ، تله گذاری ، تله گذاري ، جهت یابی ، جهت يابي ، آتش ، آب ، چاقو

فرار از ارتفاع:

گاهی کوهنوردان در هنگام برگشت، گرفتار هوای نامناسب می شوند. آنها در این شرایط تلاش می کنند تا هرچه سریع تر از باد، سرما و رطوبت ارتفاعات بگریزند و خود را به محیط ایمن ارتفاعات پایین تر برسانند. در این موارد، افراد تمامی اصول کوهنوردی را فراموش می کنند و برای فرار از شرایط بد ارتفاع، خود را به آب و آتش می زنند. بخش قابل توجهی از سوانح کوهستان در چنین شرایطی شکل می گیرند!

تب قله:

برخی کوهنوردان تمایل ویژه ای به پیشتاز بودن و حرکت در پیشاپیش گروه دارند. این دسته از کوهنوردان، دوست دارند نخستین کسی باشند که به قله می رسند و برای دستیابی به این هدف، خود را درگیر مسیرهای خطرناک می کنند. این افراد اگر راهبر یا پیشتاز گروه باشند، دیگران را نیز گرفتار سانحه خواهند کرد.

پایداری ریسک:

هر یک از ما در ذهن خود مرزی نادیدنی داریم که ریسک قابل قبول را از ریسک نامعقول جدا می سازد. این مرز را (با پوزش از خوانندگان محترم) ، آستانه حماقت، می نامند. آستانه حماقت در ذهن هر یک از ما جای ویژه ای دارد که به عواملی چون میزان تمایل به ریسک، دانش و اطلاعات ما در مورد خطر و دریافت هشیاری ما نسبت به خطر بستگی دارد. ما به لوازم و تجهیزات مناسب مجهز می شویم تا ریسک سوانح را پایین بیاوریم اما با تکیه بر همین تجهیزات، دست به اقدامات خطرناک تری می زنیم و درگیر مسیرهای مخاطره آمیز تری می شویم که نتیجه آن، افزایش مجدد ریسک پذیری و بازگشت آستانه حماقت به همان سطح قبلی است!

به همین دلیل است که با گذشت زمان ، ریسک کلی صعودها تغییر چندانی نکرده است! این مفهوم را ((پایداری ریسک)) می نامند. آستانه حماقت، با گذشت زمان به تدریج افزایش می یابد و ریسک پذیری کوهنورد بالاتر می رود تا اینکه سانحه ای برای وی یا دیگران رخ دهد!! سپس رفتار او به شدت احتیاط آمیز می شود(آستانه حماقت پایین می آید) اما با گذشت زمان دوباره رفتارش جسورانه تر و ریسک پذیری او بیشتر ی شود تا سانحه ای دیگر رخ دهد!

باورهای خطرناک:

اغلب می گوییم: ( وقتی باور می کنم که ببینم) اما در واقع بیشتر مواقع عکس این روند رخ می دهد. یعنی نخست چیزی را باور می کنیم سپس آن را می بینیم!! به طور کلی، باور کردن برای ما انسانها آسانتر و خوشایندتر از بررسی و تحلیل است!! به همین دلیل باید پیوسته به خود فشار بیاوریم تا بتوانیم با دیده شک و تردید به موضوع مورد نظر نگاه کنیم. متاسفانه بیشتر باورهای ما نادرست و محصول نگاه سطحی ما به پدیده های گوناگونند. اگر با دقت بیشتری به دور و برمان نگاه کنیم، بسیاری از باورهایمان دگرگون می گردند و به معنی واقعی کلمه، چشمانمان بازتر می شوند و کمتر اشتباه می کنیم. پس در طبیعت و کوهستان باید هرچه کمتر به باورهای مان تکیه کنیم و بیشتر به تردیدهای مان توجه کنیم!! همواره آماده باشید تا در صورت دیدن مدارک و شواهد مخالف، بلافاصله باورهایتان را کنار بگذارید. در طبیعت، کسانی زنده می مانند که بیهوده به اعتقاداتشا ن نمی چسبند و باورهایشان را به سرعت و با توجه به مشاهدات تازه، اصلاح می کنند.

قطع ارتباط میان اعضای گروه، در بیشتر سوانح کوهستان نقش دارد. گاهی راهبر گروه، خود را از ظرفیت های موجود در گروه محروم می سازد و اعضا را در تصمیم گیری شرکت نمی دهد. گاهی نیز برخی از اعضای گروه به دلیل ترس یا ملاحظات دیگر، از اظهار نظر درباره شرایط خودداری می کنند! قطع ارتباط اعضای گروه، منجر به شکل گیری فرضیه های نادرست و عدم تبادل اطلاعات مهم و ضروری می شود. از سوی دیگر، تصمیم گیری گروهی به عنوان بهترین روش تصمیم گیری در تیم های کوهنوردی، نیازمند برقراری ارتباط پویا میان اعضای تیم است.

پیش شرط های تصمیم گیری گروهی موثر عبارتند از وجود حداقل دانش و تجربه ضروری در میان اعضا، تنوع و گوناگونی دیدگاه ها، برخورد آزاد میان ایده ها و ساز و کار مناسب برای محدود کردن گزینه ها و آسان سازی تصمیم گیری.

شاد و پیروز باشید….